ستون آخر
ابداع "پادشاه موسیقی پاپ اسلامی!"
مانعی در مقابل تروریسم اسلامی؟
آذر ماجدی

سامی یوسف در کنسرت در فطر سال 2005

سامی یوسف موزیسین مسلمان متولد تهران و مقیم انگلستان، از سال 2004 که آلبوم اولش "المعلم" را به بازار عرضه کرده است تاکنون 2 میلیون آلبوم فروخته و ترانه های او در کشورهای مسلمان نشین در راس چارت موسیقی است. کنسرت های او نه فقط در کشورهای مسلمان نشین، بلکه در لس آنجلس و پاریس نیز در استادیوم های پر از تماشاچی اجرا میشود. کنسرت اخیر او در ترکیه 200 هزار تماشاچی داشت. او بزودی در استادیوم ویمبلی لندن کنسرتی در مورد صلح اجراء خواهد کرد.
سامی یوسف تحصیلکرده کنسرواتورهای موسیقی در لندن است. گفته میشود که هنرش تلفیق موزیک غربی و شرقی است. ضمنا او به زبان های عربی، فارسی، ترکی و انگلیسی میخواند. این مقدمه هنوز چیزی در مورد محتوای ترانه ها یا ویدئوهای او نمیگوید. تا اینجا میتوان از سامی یوسف هم مانند بسیاری از موزیسین های دیگر عبور کرد. آهنگ ها و ترانه هایش را پسندید و به آن گوش داد یا توجهی به آن نکرد. هزاران موزیسین و خواننده در دنیا هست، سامی یوسف هم یکی از آنها.
اما موسیقی سامی یوسف یک ویژگی دارد و همین ویژگی مرا به نوشتن برانگیخت. او دارد بطور بسیار افراطی اسلام را در موسیقی اش مطرح میکند. او صرفا یک موزیسین مسلمان نیست که تلاش میکند در مورد "دنیای اسلام" هم بخواند، یا جنبه های غیر متعصبانه جوامع تحت حاکمیت اسلام را به نمایش بگذارد. او در مورد محمد، بقول خودش "ص" موزیک پاپ اجرا میکند، تکه هایی از نماز را در ترانه هایش میخواند. از دختران محجبه در حال جیغ کشیدن در ویدئو هایش استفاده میکند. او میخواهد اسلام را با تمام زمختی و قرون وسطایی گری اش با دنیای جدید آشتی دهد. لااقل این تعبیر از کار اوست که او را این چنین مطرح کرده است و کنسرت در استادیوم ویمبلی نیز با همین هدف برگزار میشود.
ممکن است گفته شود: "خوب، این چه ایرادی دارد. باعث میشود اسلام افراطی حاشیه ای شود و مانع پیوستن جوانان محیط های اسلامی ساکن غرب به جریانات تروریست اسلامی شود." مطمئنا این توجیه و دلیل اصلی گل کردن سامی یوسف است. و او نیز بنظر من این بازار را خوب تشخیص داده است و دارد بخوبی از آن استفاده میکند. (بخصوص که اسم یوسف را نیز بر خود گذاشته است، اسم همتای خود، یوسف مسلمان فعلی و "کت استیونس" ستاره موزیک پاپ دهه 70، که با گرویدنش به اسلام و کنار گذاشتن موزیک سر و صدای بسیاری بپا کرد.) اما اشکال کار اینجاست که این یک دروغ بزرگ است. یک توهم پراکنی بزرگ و یک ابدی کردن دیوار جدایی جوانان محیط های اسلامی در غرب از جامعه بزرگ است.
از زمانی که تروریسم اسلامی در سطح جهانی خطرش احساس شده است، یک تلاش مستمر برای دو دسته کردن اسلام، اسلام خوب و بد وجود داشته است. اسلام متعادل و افراطی. یک نمونه آن اعطای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی با توضیح زنی "از دنیای اسلامی" که "هیچگونه تناقضی میان حقوق بشر و اسلام" نمی بیند، بود.  این تلاش عملا تاکنون هیچ حاصلی در جهت کاهش تروریسم اسلامی یا حاشیه ای کردن آن نداشته است. علت رشد تروریسم اسلامی وجود آخوند هایی که خوبی های دنیای "غرب" یا مدرن را نمی بینند، نیست تا چنین اقداماتی آنها را حاشیه ای کند.
راسیسم حاکم در جوامع غربی بعلاوه سیاست های میلیتاریستی و قلدر منشانه آمریکا و بریتانیا در خاورمیانه مواد لازم برای جذب جوانان محیط های اسلامی به باصطلاح اسلامی گری افراطی بوجود آورده است. اجرای "مناجات" با موزیک پاپ و رقصیدن دختران محجبه، ملغمه جالبی است و حتما در این دنیا هوادارانی نیز پیدا میکند. اما با تروریسم اسلامی، خشونت اسلامی، زن ستیزی اسلامی و جهاد اسلامی تنها با مبارزه با ریشه های این جنبش، مبارزه با هر دو قطب تروریسم، دولتی و اسلامی و با تلاش برای مذهب زدایی و ایجاد یک نظام سکولار میتوان بطور واقعی مبارزه کرد. در چنین شرایطی "مناجات" با سبک پاپ سامی یوسف بیشتر بعنوان یک کمدی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
این ایده بدیع حتما سامی یوسف و تعدادی دیگر را میلیونر میکند اما پدیده ای گذرا است. سامی یوسف تاثیری بر "اسلام افراطی" یا بعبارتی صحیح تر اسلام سیاسی ندارد. بلکه بنای جدایی محیط اسلامی و بقیه جامعه را بشکلی نوین و مدرن مستحکم تر میکند. *